تولدت مبارک عسلم.
٢ آذر 1392 یه عالمه حرف نگفته دارم واست...... به دنیا اومدی.... اسم عوض شد.... ٢٢رور شیر منو نخوردی.... رفتیم اصفهان... دکتر ختنه ات نکرد.... رفتیم بروجرد..... برگشتیم تهران..... یه دنیا حرف نگفته دارم واست. به طور خلاصه واست می نویسم تا بیدار نشدی و شیر نخواستی: 4 مهر 92 با بابا و من و عمه ساحل و خاله آذر و مامان جون ساعت 6 صبح رفتیم بیمارستان مصطفی خمینی. جریان کامل زایمان رو سر فرصت واست می نویسیم. شما ساعت 7:45 صبح به دنیا اومدی! یه روز پاییزی گرم! زایمان با بیحسی بود . لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم به ساعت نگاه کردم. 7:45 صبح. یه صدای خفیف گریه از یه راه دور شنیده می شد. لبخند زدم و گف...
نویسنده :
سحر
17:03